وهنوز من
بهار آمد!
بر روى شاخه درختى شکوفه اى نشست.
آشغالى بر روى جوى افتا
مریضى در بیمارستان در گذشت.
زوجى بهم پیوستند و دیگرى جدا شدند.
اشک ها ریخته شد و لبخند ها بر روى لب ها نشىت.
پدرى شرمسار شد و مادرى نگران!
و من هنوز نبودم!
تابستان جاى بهار را گرفت.
درختى میوه داد.
عرق پیشانى کشاورزى روى زمین تشنه ریخت.
مرگ ها انجام شد و زجه ها زده شد و شیون ها کشیده شد.
صداى شادى کودکان در کوچه خیابان ها طنین انداخت.
بچه اى براى اولین بار به شکم مادرش لگد کوبید.
مادرى براى اولین بار گوشش با صداى لگد فرزندش آشنا شد.
و خنده اى بر لب پدرى نشست.
و من هنوز نبودم.
پاییز همه جا را تسخیر کرد.
برگى دستانش را از دامن درختى رها کرد.
بادى خنک از جانب خوارزم در فصل خزان،خزید.
بارانى شلاق وار بارید.
جوانى در خیابان زیر باران قدم زد.
صداى خرد شدن برگى زیر عصاى پیر مردى کمر خمیده به گوش رسید.
و کودکى به شکم مادرش لگد کوبید.
و من هنوز نبودم.
زمین سفید پوست شد و پاییز جاى خود را به زمستان داد!
پیر مردى در بدن لخت خیابان جان سپرد.
آدم برفى اى شکل گرفت،هویجى از آدم برفى به پایین لغزید.
طوفانى بارید.
روزهاى هفته سپرى شد.
پروازها لغو شد.
و سرانجام:
دربیستو چهارمین روز دهمین ماه از یک هزار و سیصد هفتاد هشتمین چرخش زمین به دور خورشید کودکى متولد شد.
ستاره اى شد در هماسیگى ماه(؟) که میخواست سیاره اى را روشن کند ولى نتوانست...اما قفس خود را روشن کرد.قفسى از جنس تنهایى.
پس از لحظه هاى دراز
بر درخت خاکسترى پنجره ام رویید
و نسیم سبزى تاروپود خفته ى مرا لرزاند
و هنوز من
ریشه هاى تنم را در شن هاى رویاها فرو نبرده بودم
که به راه افتادم
پس از لحظه هاى دراز
سایه ى دستى روى وجودم افتاد و لرزش انگشتانش بیدار کرد
وهنوز من
پرتوى تنهاى خودم را در ورطه تاریک درونم نیفکنده بودم
که به راه افتادم
پس از لحظه هاى دراز
پرتوى گرمى در مرداب یخ زده ساعت افتاد
ولنگرى آمد و رفتنش را در روحم ریخت
وهنوز من
در مرداب فراموشى نلغزیده بودم
که به راه افتادم.
پس از لحظه هاى دراز
یک لحظه گذشت
برگى از درخت خاکسترى پنجره ام فرو افتاد
دستى سایه اش را از روى وجودم برچید
و لنگرى در مرداب ساعت یخ بست
و هنوز من
چشمانم را نگشوده بودم
که به خوابى دیگر لغزیدم
پ.ن:ماه؟منظورم اصن زیر نورشو پابرهنه و از این حرفا نیست بخدا:)
پ.ن1:اگه بد نوشتم ببخشید از ساعت یازده دارم روش کار میکنم ،خسته شدم،خستههههه:دى