بوی تعفن از این شهر میاد:))
امروز تصمیم گرفتم برم پیاده روی داخل شهر ،دیدم اوضام خراب تر از این حرفاس!
توی شهر بین مردم خقه میشم ،بین پسرایی که یا دارن با رقیقاشون شوخی میکنن یا دارن سعی میکنن مخ بزنن.دخترایی که دارن کلاس میزارن و سعی کردن سکسی ترین حالت ممکن لباس بپوشن.متنفرم ازشون.
مردای 50ساله که دارن سعی میکنن پول جور کنن و به هیچ چیز جز پول اهمیت نمیدن و نمیدونن تو 50 سال گذشته چه گهی خوردن که الان اینجورین و مدام از وضع مملکت گله میکنن و عجز خودشونو میندارن گردن حکومت و نمیخان قبول کنن خودشون مقصرن همه چی تقصیر خودشونه.
ملتی که سرشو میگیره بالا با افتخاره میگه که نمیدونم و استدلالشم اینه:ندونستن عیب نیس نپرسیدن عیبه و بقیه هم تایید میکنن.
اخه عزیز من برا تو ای که سی چهل سالته عیبه که یه سری چیزارو نمیدونی.این ندونستنت ینی این که تو کل عمرت داشته سرت به کونت پنالتی میزده. ینی به جز علافی و لوده گری هیچ گهی نمیخوردی.
+ملت خفنی هستیم:دی
++ باید از شهر تیره بگریزیم باید با قصه ها در آمیزیم.(پالت بند،خیلیم عالین)
+++عذر میخام بابت لفظ بد این پست:/
#مصطفی ورژن عصبانی.