الن اسنیپ_سوروس ریکمن
چند روزی هست که کوله بارت از این دنیای خاکستری بسته ای و هوادارانت را تنها گداشتی!بلاخره سرطان امانت را گرفت.
الن ریکمن عزیز،هیچ وقت روزهایی را که شنل سیاهت در آسمان هاگوراتز میچرخید و نگاهت هری را میترساند را فراموش نمیکنم.
فراموش نمیکنم که چه طور عشقت به لی لی ماندگار بود و چگونه از هری محافظت میکردی.هیچ وقت نمیتوان درک کرد عشق نهفته ی درونت را.
نمیتوان فهمید که در درون آن چهره ی سنگی چه قلب مهربانی جای خوش کرده بود.
میدانید چی هست؟حالا که فکر میکنم تا لحظه مرگ سوروس از او بدم میامد هاج و واج میمانم. میتوانم به گویم او پدری بالا سر هری پاتر بود.
هرچه بگویم کم گفته ام آلن.درمورد تویی که غلط ترین کارهای درست میکردی و ودر عین بد بودن بهترین بودی.
اگر تو نبودی هیچ وقت پاتری نبود که لرد سیاه را نابود کند.هیچ وقت دراکو ....
اگر آلبوس دامبل دور را از دیده بگذرانیم تو مهم ترین حامی هری بودی .
دیگر قلم یاری نمیدهد دستانم را.نمیدانم کجای این هستی خواهی بود.نمیدانم اصن بهشتو جهنمی هست که درآن باشی یا به نیستی پیوستی .
ولی یک چیز را خوب میدانم.
همیشه در قلب من و تمامی دوس دارانت خواهی ماند
پ.ن:روزی میرسد که کتاب های دربو داغان پاترم را به کودکم بدهم تا آن را بخواند و شخصیتت را برای او بازگو کنم. یقین دارم ساعت ها باهم درباره ی نو به بحث خواهیم نشست .اوهم تورو دوست خواهد داشت.